پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۵

این فیلم کوتاه را بابک جان لینک داد
به هر قیمتی شده صبر کنید تا باز بشه چون ارزش دیدن را حتماً داره

سه‌شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۵


امروز نمی خواستم بنویسم ولی وقتی داشتم عکسهایم رو روی کامپیوتر مرتب میکردم یاد تاریخچه عکاسی خودم افتادم گفتم یکجا بنویسم و از آنجائی که تنها جائی که چیز مینویسم اینجاست خوب معلومه که اینجا نوشتم
قبلاً عکس میگرفتم با دوربین فیلمی ولی نه خیلی جدی
راستش خیلی از چیزها را امتحان کردم
نقاشی (اصولاً آدمی نیستم که بتونم چند دقیقه یکجا بشینم چه برسه که چند ساعت)
خطاطی ( در این مورد چند تا استاد خط تا پای سکته رفتن)
شعر (این هم بدلیل اینکه کلاً از ادبیات خوشم نمی آمد زیاد ادامه نداشت بر نشان بدهم که عمق علاقه من به شعر و ادبیات چقدر زیاد بگم که فقط یک چشمش تو دبیرستان سر کلاس استاد اکبر رادی نمایشنامه نویس معروف که معلم ادبیات ما هم بود بجرم شمشیر بازی با بغل دستی به قول گفتنی به بیرون از کلاس هدایت شدم)
موسیقی (این هم بدلیل عدم تحمل در نشستن که واقعاً در مورد من همه را دچار مشکل میکنه و همچنین بلای خانمان سوز کنکور ادامه پیدا نکرد)
خلاصه در موارد فوق صاحب تجربه هستم
ولی در مارس 2004 با خرید یک دوربین فوجی نیمه حرفه ائی قدم به دنیای عکاسی گذاشتم (کاش قلم پام میشکست)
خلاصه بعد از گرفتن 1625 تا عکس در آوریل 2005 وارد دنیای اس ال آر شدم
حالا بگم از تجربیات جالب خودم
اول که دوربین فوجی را گرفتم از روی حالت اتوماتیک این و تر نمیامدم خوب دوربینه هم الحق و النصاف خوب عکس میگرفت ما هم کیف کوک که به عجب استعداد نهفته ائی داشتیم خودمون خبر نداشتیم
خلاصه یک مقدار که عکس گرفتم و مطالعه کردم دیدم که نه ظاهراً کار دیگه ائی هم تو عکاسی جز نشانه رفتن و فشردن شاتر هم وجود داره خلاصه افتادیم به جون دوربین
یواش یواش دیدم که این دوربینه خیلی کارهائی که باید بشه انجام بده نمیتونه انجام بده
در یک حرکت گاز انبری دوربین تعویض شد
خوشحال و خندون دوربین بدست رفتم خونه از جعبه در آوردم دیدم که ای بابا انگار از پشت پراید رفتی با هواپیما پرواز کنی
دردسر ندم یک مدتی برگشتم به قسمت اتوماتیک خودمون ولی دیدم فاجعه خلق میشه بجای عکس دیگه شدیداً افتادم به کسب علم عکاسی
یک مقدار که جلو رفتم و اولین لنز خودم رو خریدم تاز فهمیدم که چیزی به اسم عکاسی اصلاً بلد نیستم همین جوری مشغول تجربه کردن بودم که دومین لنز به جمع خانواده اضافه شد تا این مرحله هم از نظر خودم که کلاً در عکاسی آکبند بودم دیگه درجه مطالعه را تا ته زیاد کردم یکی از نتایجش شد معطل کردن بابک عزیز تا 3 صبح تو اینترنت و همینجور سوال پیچ کردنش که واقعاً سر صبر بهم یاد داد و یاد داد و یاد داد
بعد از این مرحله یک چیز خیلی مهم فهمیدم
فهمیدم که چقدر چیز نمیدونم
خلاصه تاریخ عکاسی من دو بخش مهم داره یکی قبل از ظهور بابک و یکی بعد از ظهور بابک خود بعد از ظهور که فعلاً در جریانه دو بخش داره و بدون تعارف بگم که واقعاً تاثیرش را در عکسهای خودم میبینم
نمیگم همچین عکس خاصی میگیرم ولی برای خودم نتایج کارم رضایت بخش تر شده
کما اینکه هنوزم که هنوزه یک عکس از عکاسهای معروف دنیا میبینم کلی حالی به حالی میشم با تشکر از فرشته جعفری که دم به دقیقه من را حالی به حالی میکنه
الان هم که این را مینویسم در حدود 8000 فریم عکس با دوربین جدید گرفتم که شاید واقعاً 50 تاش را خودم خیلی دوست دارم
ولی نه اینکه بخوام تعارف کنم یا هندوانه زیر بغل بگذارم ولی یکی از چیزهائی که از بابک یاد گرفتم این بود که چه جوری یک عکس را نگاه کنم

در این سفر دبی یکجا دیدم که عکسهای از عکسان معروف (این جور بنظر می آمد) میفروختند بصورت لیمیتد یعنی برای مثال از یک عکس فقط 30 عدد چاپ شده ولاغیر بعضی از عکسها را تا دو ونیم میلیون قیمت گذاشته بودند!

در مورد کارگاه که گفتم منظور از این کلاسهای معمولی نیست
منظور یک استاد مثلاً خبره عکاسی حیات وحش بیاد به فرض در 10 ساعت فوت و فن بگه بره

این عکس هم تقدیم به بابک عزیز برای عرض تشکر دوباره

دوشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۵


خوب اولین سفرم تموم شد
حالا باید برم سراغ اون یکی سفر که البته مفصل تر و امیدوارم عکاسانه تر باشه چون تنها میرم و طولانی
البته اگر جور بشه
در مورد این که باید بگم هیچ بدرد عکاسی نمیخورد به دو دلیل مهم
اول اینکه اونجور که دلم میخواست نمیتونستم ول کنم برم عکاسی
دوم اینکه آنقدر بیرون گرم و شرجی بود که تا دوربین را در می آوردی میشد بخار خالی تا اون مغزش
یکساعت باید دلو جیگرش را باز میکردی آفتاب میدادی که بشه یک عکس بگیری

حالا از بحث سفر بگذریم چند تا مطلب هست که بدم نمیاد بگم
اول دیدم که دوستان تلاش میکنن در بلاگهایشهان مباحث عکاسی مطرح کنند که این البته خیلی خوبه و بسیار جای تقدیر داره ولی بد نیست که مطالب پراکنده و از هر دری سخنی نباشه
یعنی واقعاً سعی بشه روی یک موضوع خاص چند وقت کار بشه (نظر شخصیمه البته) این هم پوشیده نیست که علاقه دوستان باعث شروع چنین اقدامی میشه و طبیعتاً کار آسونی هم نیست
دوم اینکه دوست دارم بدونم اگر یک دوره حسابی علمی در مورد عکاسی دیجیتال برگذار بشه البته بصورت کلی و بعد تخصصی چند نفر علاقمند به شرکت در چنین دوره ائی هستند و حاضرند چقدر پول خرج کنند، چون یک فکرهائی در این مورد دارم که بستگی به نظر بقیه داره پس این سوال رو در بلاگ و یا سایت خودتون منعکس کنید و برای من کامنت بگذارید
اینم بگم که در مورد یک دوره مثلاً عکاسی منظره صحبت میکنم که توسط مدرس مربوطه (خارجی) با حمایت شرکتی مانند کانون برگذار بشه
سوم اینکه این حالت بیحالی و عکس زدگی هم که جدیداً شایع شده فقط یک راه درمان داره اونم عکس گرفتن
این جناب بابک خان که اعلام کرده چند هفته است دست به دوربین نزده از همینجا اعلام میکنم فوراً چندتا عکس توپ از لندن میگری میزاری تو بلاگ یا من میدونم باتو
فکر عکسهای قدیمی هم نباش چون اگزیف عکس مطالبه خواهد شد
همینطور مانی که لنز واید گرفته عکس نگیره
و مابقی دوستان
گفته باشم نگی نگفتی سرم خیلی شلوغ پلوغه ولی آنقدر وقت پیدا میکنم که فکر یک تنبیه اساسی و دسته جمعی برای شما ها باشم
اصلاً میدونی چیه هرکسی که جزو جماعت دوربین به دسته این مطلب را خوند حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت یک عکس جدید نگرفت یکجا آپ لود نکرد خره! وسلام