سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۵

نیروانا



خوب اول یک خبر خیلی خوب به دوستان بدم
گفته بودم که چه بلائی سر من و ماشین اومد چند روز پیش
امروز ماشین رو بردم نمایندگی برای برآورد قیمت تعمیرات
اول که تا در صندوق را به زور باز نکرده بودند پی به عمق فاجعه نبرده بودم
دوم اینکه بعد از دیدن اون صحنه کارشناسی بعمل آمد که در ماشین پشتی حداقل یک نفر میبایست کشته میشد
سوم من هم اگر خیلی شانس می آوردم با چندتا شکستگی می بایست از محل صانحه خارج میشدم
حال انه کسی کشته شد نه من یک لک برداشتم جز اینکه نزدیک بود گردنم بشکنه
اگه کرمبند نبسته بودم و پشت سری صندلیم هم دقیق میزان نبود شک نکنید که الان در خدمت شما نبودم

خبر خیلی خوب اینکه خرج ماشین حداقل هشتصدهزار تومان
خبر خیلی خیلی خوب اینکه زمان تعمیر حداقل ده روز کاری
خبر خیلی خیلی خیلی خوب اینکه بیمه ماشین پشتیه نهایتاًَ دویست هزار تومان خسارت میده
چرا چون یک مجموعه کلاه بردار بنام خودرو ساز تو مملکت ما هستند که برای تبلیغ میگن بیمه شخص ثالث یکسال رایگان روی ماشین صفر که بخرید هست
اون بیمه هم که آنقدر پائین و بیخوده که اصلاً بیرون همچین چیزی رو نمی تونی گیر بیاری و هیچ شرکت بیمه ائی حاضر نیست آنرا صادر کنه
خریدار از همه جا بیخبر هم بخیال بیمه تخت مشینه تو ماشین تازه تحویل گرفته روبه شمال، خلاصه ترمز کردن و نگرفتن و تصادف
میاد بیمه رو رو میکنه میبینه ایدل غافل با این بیمه خسارت دوچرخه را هم نمیشه داد چه برسه به ماشین
بیمه بدنه نداره خرج ماشین خودش را باید بده خرج ماشین من را هم باید بده
من هم اگه با زبون خوش خرج را قران آخر بده که هیچ اگه نه دادگاه و پاسگاه و علافی
تصور کنید اگه با همچین بیمه ائی به این ماشین های چند صد میلیونی که تازگی تو شهر ول شده بزنی چه خاکی باید توسرت کنی
اگه از اول این بیمه بیخود را هم نمیدادند بهتر نبود تا طرف تکلیف خودش را بدونه
اگر هم خودش کم بیمه کرد بدونه نه اینکه یهو بی هوا شصد هزار تومان بدهکاربشه

یکشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۵

دقایق تصاعدی



عجب جایه این ایران ها
علی الخصوص تهران که گل سرسبد شهرهای ایران که هیچی دنیاست
یک معجون هفت جوش از انواع تمدنها و فرهنگها. که یکی از یکی در نمایش حرکات فرهنگی از هم جلو میزنند
یکی از خصوصیات این قوم انجام یک کار بطور گروهی نه اینکه خدای نکرده فکر کنید اثری از حس کار گروهی میتوانید پیدا کنید ها ، منظور فقط اینکه یک عده زیادی همزمان یک کار را بطور کاملاً انفرادی انجام میدهند. مثلاً تعطیلات میشه یهو نصف جمعیت تهران تصمیم میگیرند ساعت 4 بعد از ظهر روز یکشنبه از جاده چالوس بروند شمال
فکر کنید ببینید چه اتفاقی میافته تو مسیر، چه بلایی میاد سر کسی که از اون مسیر باید بگذره برسه بکارش خیلی راحت مسیر چهل دقیقه ائی دچار دویست وهفتاد دقیقه افزایش میشه
حالا تصور کنید که تو همین دویست وهفتاد دقیقه افزایش یک ماشین لبریز از یک خانواده شاد و خندان نتونه تمرمز کنه بیاد بزنه از پشت ماشین رو هم له و لورده کنه
میزان دویست وچهل دقیقه هم بابت رسیدن این افسر و اون سرهنگ و کشیدن این کروکی و اون کروکی به دویست وهفتاد دقیقه قبلی اضافه کنید
شد چقدر پانصد وده دقیقه مسیر چقدر بود چهل دقیقه
عمق فاجعه اینه که بخواهید درست حساب کنید زمان صرف شده برای بیمه و تعمیرگاه را هم به این مجموعه اضافه کنیم از هزارو چهارصد و چهل دقیقه که یک روز داره هم میزنه اونور
گناه کار کیه
مردم که از دو روز تعطیلی میخواهند استفاده کنند
من که تو روز تعطیل هم باید پیگیر کار باشم تا چرخ صنعت مملکت یهو از کار نیفته
ماشین پشتی که دیر ترمز کرد
پلیس راه که هیچ کاری نمی تواند در این مواقع انجام بده
وزارت راه که تو این بگیرو ببند یاد اسفالت خیابون افتاده
ماشین جلوی من که ترمز کرد و من مجبور شدم ترمز کنم
ماشین جلوی ماشین جلوی من
.....
تکلیف هفته به نظر شما اینجا مقصر کیه