شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۵


امروز دوباره تصمیم گرفتم که بنویسم چون چند تا چیز بود که باید می گفتم
اول اینکه از دوستان معذرت خواهی کنم بخاطر اینکه احیاناً تو بلاگشون کامنت نمیگذارم چون ظاهراً دستم از کامنت گذاری کوتاه شده
از قضا بنده اکانت بلاگم را به بتا بلاگر آپگرید کردم هیچ فرقی هم نداشت جز اینکه دستم از دنیا کوتاه شده
خلاصه ببخشید دیگه یک وقت فکر نکنید نمیام برای اینکه ثابت کنم توی قسمت آمار بلاگ اگر دارید احیاناً دید یکی از یونان اومده اون منم
دلیلش هم که از یونانم بمونه برای بعد
دومی اینکه امشب پدر جان داشت از خاطرات دوران دانشجویی خلبانیش میگفت و از دیونه بازیهای هم کلاسی ها خیلی برام جالب بود
به فکر یک بلاگ افتادم برای خاطراتش چون خیلی جالب هستند از زمان دانشجویی تا جنگ و ماجراهای آن
لطفاً یک نظری بدید ببینم به نظر شما جالب میشه یا نه
سوم اینکه امروز یک نموره مشق پرتره کردم که نتیجش را هم در بالا میبینید
در مورد آن هم نظر بدهید اساسی
کمااینکه اساساً از پرتره زیاد خوشم نمیاد ولی دقیقاً به همین دلیل تصمیم گرفتم تجربش کنم
در مورد نور باید بگم که فقط از فلاش اسپید لایت دوربینم استفاده کردم که از طریق انعکاس به سقف آتلیه گرفته شده
ایشان هم که میبینید نماینده کنون رفیق شفیق بنده است که کلاً هرچی در مورد دوربین بخواهم از ایشان تهیه میکنم و در ضمن کارهای چاپ را هم به ایشان میدهم
آتلیه شون هم فعلاً نیمه کارست در حال تکمیله
انشاالله زود تکمیل بشه بریم با آتلیه ایشان یک صفائی بکنیم
راستی اگر یک آتلیه باشه که بصورت ساعتی اجاره داده بشه چطوره
یعنی هرکس (نه هر کس هر کس که) خواست بره آتلیه را با مخلفاتش مثلاً یکساعت اجاره کنه البته با دوربین خودش بره خوب عکاسی بکنه
فکر میکنم تجربه بدی نباشه
گرفتن پرتره حسابی از دوستان و اقوام و آشنایان با دست پخت خودتان
چاپش هم که مشکلی نیست

جمعه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۵


اگر بدونید چقدر سخته
زندگی رو نمیگم ها چون اصلاً نیاز نیست من بگم
کار را هم نمیگم چون به اندازه کافی گفتم
رانندگی تو تهران را هم نمیگم براینکه حتماً صابونش به جامه شما هم خورده


منظورم عکس گرفتن با لنز ماکرو از یک حشرست
با خودم عهد کردم هرجا یک عکس حسابی حشره دیدم با اینکه کلاً میونه خوبی با اونها ندارم (حشرات) حسابی از عکاسش تقدیر کنم

حالا برسیم به اصل ماجرا
اول این که از دوستانی که لطف کردن لینک بلاگ بنده را در لیکدونیشون قرار دادند متشکرم
دوم اینکه به این نتیجه رسیدم عکاسی از هروئین هم اعتیادزا تره خیلی مواظب باشید جدیداً توجه کردم به هرچی نگاه میکنم یک بخش بزرگ مغزم مشغول بررسی اون صحنه است که چه جوری تا کادر دوربین قرارش بده
دیشب بخاطر یک عروسی مجبور شدم برم قـــــــــم
حالا کل ماجرای عروسی بماند که من همچین تجربه ائی را نداشتم جای عروسی در یک تالار بود در خارج از شهر سمت جاده قدیم اصفهان
اولین چیزی که برام جالب توجه بود هیچ چیز جالبی برای اینکه عکس بگیرم نبود کما اینکه دوربین همراهم نبود ولی هرچی چشم انداختم اصلاً هیچی نبود که بخاطرش بخواهم دوربین دست بگیرم
از برگشتن بگم که تصمیم گرفتم یک راست از قم برم کردان دیگه در اتوبان کرج همه چیز را قاطی میدیدم نه که خوابم بیاد
آنقدر نور ماشین دیده بودم چشمم قدرت تشخیص نداشت فقط یک نور قرمز میدیم میفهمیدم ماشینه باید ازش سبقت بگیرم
رسیدم همچین خوابدیم ساعت 12 ظهر فرداش از خواب بیدار شدم

تو این هفته شاید یک پست دیگه وقت بکنم بگذارم چون سه شنبه مسافر خارجه هستم البته کوتاه
سعی میکنم حسابی عکس بگیرم
دیگه تابستون داره تموم میشه بچه ها میرن مدرسه منم میرم مسافرت
این شش ماه فکر کنم اگر مشکلی پیش نیاد یه چندجائی باید برم
ببینم برنامه بابک چی میشه برم سراغش دنبال یک جاده خاکی
جاده خاکی پیدا کردنش سخت نیست
پانرول پیدا کردن غیر ممکنه
امیدوارم هرجا هست خوشحال و خندان باشه

یکشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۵


امروز یک جورایی خیلی شنگولم
اولش نبودم ها بعداً شنگول شدم علتش هم اینکه امروز بعد از دوسال و اندی تلاش مستمر و البته پول خرج کردن مجموعه لنزهام کامل شد چه از نظر میلیمتری و چه از نظر کاربردی که امروز تکمیل شد
فاز اول پروژه تکمیل شد
فاز دوم از اسفند ماه شروع میشه مربوط به خود دوربین است
حالا بماند
الان از10 میلیمتر تا 300 میلیمتر لنز دارم
بعلاوه این ماکرو جدید که تازه به جمع خانواده پیوسته
قبلاً ماکرو را تجربه نکرده بودم علاوه بر تکنیکهای جدیدی که برای کار با این لنز باید یاد بگیرم وقتی از پشت ویزور دوربین که لنز ماکرو روش بسته شده بود نگاه کردم تازه دیدم که یک دنیای دیگه را که تا حالا نمیشد دید رو میبینی
دنیایی که کلاً با چیزی که تا حالا تجربه کردم متفاوته
بطوریکه میشه باهاش تو یه اتاق 10 متری هزارتا عکس گرفت
هزارتا چیز رو دید که تا حالا ندیده بودی
این اتفاق یکبار دیگه هم برای من افتاد
اونم وقتی بود که غواصی رو شروع کردم
این هم از کارهایه که به همه توصیه میکنم اگر امکانش رو دارن
ورود به زیر آب برابر با ورود به یک دنیای دیگست با قوانین خودش چیزی که تا انجام ندهید متوجه نمیشید چی میگم
دقیقاً طوریکه اگه یک دفعه بدون مقدمه و توجه به اون ادوات و وسایلی که همراهت هست واردش بشی و بگن اینجا اون دنیاست شک نمیکنی
چون واقعاً یک دنیای دیگست