امروز دوباره تصمیم گرفتم که بنویسم چون چند تا چیز بود که باید می گفتم
اول اینکه از دوستان معذرت خواهی کنم بخاطر اینکه احیاناً تو بلاگشون کامنت نمیگذارم چون ظاهراً دستم از کامنت گذاری کوتاه شده
از قضا بنده اکانت بلاگم را به بتا بلاگر آپگرید کردم هیچ فرقی هم نداشت جز اینکه دستم از دنیا کوتاه شده
خلاصه ببخشید دیگه یک وقت فکر نکنید نمیام برای اینکه ثابت کنم توی قسمت آمار بلاگ اگر دارید احیاناً دید یکی از یونان اومده اون منم
دلیلش هم که از یونانم بمونه برای بعد
دومی اینکه امشب پدر جان داشت از خاطرات دوران دانشجویی خلبانیش میگفت و از دیونه بازیهای هم کلاسی ها خیلی برام جالب بود
به فکر یک بلاگ افتادم برای خاطراتش چون خیلی جالب هستند از زمان دانشجویی تا جنگ و ماجراهای آن
لطفاً یک نظری بدید ببینم به نظر شما جالب میشه یا نه
سوم اینکه امروز یک نموره مشق پرتره کردم که نتیجش را هم در بالا میبینید
در مورد آن هم نظر بدهید اساسی
کمااینکه اساساً از پرتره زیاد خوشم نمیاد ولی دقیقاً به همین دلیل تصمیم گرفتم تجربش کنم
در مورد نور باید بگم که فقط از فلاش اسپید لایت دوربینم استفاده کردم که از طریق انعکاس به سقف آتلیه گرفته شده
ایشان هم که میبینید نماینده کنون رفیق شفیق بنده است که کلاً هرچی در مورد دوربین بخواهم از ایشان تهیه میکنم و در ضمن کارهای چاپ را هم به ایشان میدهم
آتلیه شون هم فعلاً نیمه کارست در حال تکمیله
انشاالله زود تکمیل بشه بریم با آتلیه ایشان یک صفائی بکنیم
راستی اگر یک آتلیه باشه که بصورت ساعتی اجاره داده بشه چطوره
یعنی هرکس (نه هر کس هر کس که) خواست بره آتلیه را با مخلفاتش مثلاً یکساعت اجاره کنه البته با دوربین خودش بره خوب عکاسی بکنه
فکر میکنم تجربه بدی نباشه
گرفتن پرتره حسابی از دوستان و اقوام و آشنایان با دست پخت خودتان
چاپش هم که مشکلی نیست
اول اینکه از دوستان معذرت خواهی کنم بخاطر اینکه احیاناً تو بلاگشون کامنت نمیگذارم چون ظاهراً دستم از کامنت گذاری کوتاه شده
از قضا بنده اکانت بلاگم را به بتا بلاگر آپگرید کردم هیچ فرقی هم نداشت جز اینکه دستم از دنیا کوتاه شده
خلاصه ببخشید دیگه یک وقت فکر نکنید نمیام برای اینکه ثابت کنم توی قسمت آمار بلاگ اگر دارید احیاناً دید یکی از یونان اومده اون منم
دلیلش هم که از یونانم بمونه برای بعد
دومی اینکه امشب پدر جان داشت از خاطرات دوران دانشجویی خلبانیش میگفت و از دیونه بازیهای هم کلاسی ها خیلی برام جالب بود
به فکر یک بلاگ افتادم برای خاطراتش چون خیلی جالب هستند از زمان دانشجویی تا جنگ و ماجراهای آن
لطفاً یک نظری بدید ببینم به نظر شما جالب میشه یا نه
سوم اینکه امروز یک نموره مشق پرتره کردم که نتیجش را هم در بالا میبینید
در مورد آن هم نظر بدهید اساسی
کمااینکه اساساً از پرتره زیاد خوشم نمیاد ولی دقیقاً به همین دلیل تصمیم گرفتم تجربش کنم
در مورد نور باید بگم که فقط از فلاش اسپید لایت دوربینم استفاده کردم که از طریق انعکاس به سقف آتلیه گرفته شده
ایشان هم که میبینید نماینده کنون رفیق شفیق بنده است که کلاً هرچی در مورد دوربین بخواهم از ایشان تهیه میکنم و در ضمن کارهای چاپ را هم به ایشان میدهم
آتلیه شون هم فعلاً نیمه کارست در حال تکمیله
انشاالله زود تکمیل بشه بریم با آتلیه ایشان یک صفائی بکنیم
راستی اگر یک آتلیه باشه که بصورت ساعتی اجاره داده بشه چطوره
یعنی هرکس (نه هر کس هر کس که) خواست بره آتلیه را با مخلفاتش مثلاً یکساعت اجاره کنه البته با دوربین خودش بره خوب عکاسی بکنه
فکر میکنم تجربه بدی نباشه
گرفتن پرتره حسابی از دوستان و اقوام و آشنایان با دست پخت خودتان
چاپش هم که مشکلی نیست
۱ نظر:
آرتین عزیز سلام.
دیروز بعد از خواندن متن هایت یک کامنت بلند بالا برایت نوشتم اما متاسفانه بعد از پابلیش کردن دچار یک پیغام خطا شد و دیگر هیچ.
امیدوارم یونان به تو خوش بگذرد و تجارب بسیار خوب عکاسی را در آنجا درک کنی.
راستی این دوستتان خیلی برای من آشناست . احساس می کنم او را جایی دیده ام.
ارسال یک نظر