دوشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۵


خوب اولین سفرم تموم شد
حالا باید برم سراغ اون یکی سفر که البته مفصل تر و امیدوارم عکاسانه تر باشه چون تنها میرم و طولانی
البته اگر جور بشه
در مورد این که باید بگم هیچ بدرد عکاسی نمیخورد به دو دلیل مهم
اول اینکه اونجور که دلم میخواست نمیتونستم ول کنم برم عکاسی
دوم اینکه آنقدر بیرون گرم و شرجی بود که تا دوربین را در می آوردی میشد بخار خالی تا اون مغزش
یکساعت باید دلو جیگرش را باز میکردی آفتاب میدادی که بشه یک عکس بگیری

حالا از بحث سفر بگذریم چند تا مطلب هست که بدم نمیاد بگم
اول دیدم که دوستان تلاش میکنن در بلاگهایشهان مباحث عکاسی مطرح کنند که این البته خیلی خوبه و بسیار جای تقدیر داره ولی بد نیست که مطالب پراکنده و از هر دری سخنی نباشه
یعنی واقعاً سعی بشه روی یک موضوع خاص چند وقت کار بشه (نظر شخصیمه البته) این هم پوشیده نیست که علاقه دوستان باعث شروع چنین اقدامی میشه و طبیعتاً کار آسونی هم نیست
دوم اینکه دوست دارم بدونم اگر یک دوره حسابی علمی در مورد عکاسی دیجیتال برگذار بشه البته بصورت کلی و بعد تخصصی چند نفر علاقمند به شرکت در چنین دوره ائی هستند و حاضرند چقدر پول خرج کنند، چون یک فکرهائی در این مورد دارم که بستگی به نظر بقیه داره پس این سوال رو در بلاگ و یا سایت خودتون منعکس کنید و برای من کامنت بگذارید
اینم بگم که در مورد یک دوره مثلاً عکاسی منظره صحبت میکنم که توسط مدرس مربوطه (خارجی) با حمایت شرکتی مانند کانون برگذار بشه
سوم اینکه این حالت بیحالی و عکس زدگی هم که جدیداً شایع شده فقط یک راه درمان داره اونم عکس گرفتن
این جناب بابک خان که اعلام کرده چند هفته است دست به دوربین نزده از همینجا اعلام میکنم فوراً چندتا عکس توپ از لندن میگری میزاری تو بلاگ یا من میدونم باتو
فکر عکسهای قدیمی هم نباش چون اگزیف عکس مطالبه خواهد شد
همینطور مانی که لنز واید گرفته عکس نگیره
و مابقی دوستان
گفته باشم نگی نگفتی سرم خیلی شلوغ پلوغه ولی آنقدر وقت پیدا میکنم که فکر یک تنبیه اساسی و دسته جمعی برای شما ها باشم
اصلاً میدونی چیه هرکسی که جزو جماعت دوربین به دسته این مطلب را خوند حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت یک عکس جدید نگرفت یکجا آپ لود نکرد خره! وسلام

۳ نظر:

Mani گفت...

سلام آرتین جان رسیدن به خیر
خوب بااین تفاسیر بازهم عکسای خوبی گرفتی البته از همین چنتایی که گذاشتی تو بلاگ می گم.
در مورد دوره های آموزشی من همه جوره پایه هستم در مورد هزینه شم تا اونجایی که بتونم من پول خرج می کنم...
تو تهران که نمیشه دیگه عکس رفت 24 ساعت وقتت کمه ;) اگه بتونم 1-2 روز می رم سفر که فقط عکس بگیرم شاید از این حالو هوام دربیام
قربانت

جغد گفت...

هنوز 24 ساعت وقت دارم. ولی فکر می کنم بیشتر خر باشم تا آدم. چاکرم.
قربانت.

ناشناس گفت...

اولا سلام.
ثانیا همیشه به گردش.
ثالثا از این حیوان چندش آورتر پیدا نکردین ازش عکس بگیرین.
دل و جیگر آدم غلفتی می زنه بیرون.
به بچه نشون بدی تا مدتها کابوس میشه طفلک.
از اون عکسای طوطی لپ گلی می ذاشتین بهتر نبود؟
غرهای اولیه ام بابت عکس تموم شد.
حالا بریم سر اصل موضوع.
همین دیروز با یک گرافیست صحبت می کردم سر اینکه دانشکده هنرهای زیبا کلاس های آزاد برگزار می کنه منجمله عکاسی.
حالا نمی دونم منظورتون این جور کلاس ها است یا برگزاری ورک شاپ و اینجور چیزها.
در مورد آموزش عکاسی هم با نظرتون موافقم.
تا مدتی روی بزرگان عکاسی کار می کردم . نمی گم الان می خوام متوقفش کنم. اما چون مطالب خوبی در مورد لنزهای واید کشفیده بودم. با اجازه از استاد نور چراغ خورده جناب مستطاب بابک خان هندی زاده پامون رو کردیم تو کفش ایشون و لنزهای واید را اضاف کردیم ( به قول کاکا شیرازی ها)
اما همچنان به تسلسل و یگانگی کار معتقد هستم.
در مورد عکاسی هم چشم.
با دوربین جدیدم چند تا عکس می گیرم می ذارم تو وبلاگ.
حالا این ساعت شنی شما قراره از کی کار کنه؟
راستی راستی داشت یادم می رفت.
لطف می کنید عکس های وایدتون را برام بفرستین.
fereshteh2524@yahoo.ca