دیروز بعد از نوشتن پست جدید تصمیم نداشتم فعلاً چیزی را بنویسم ولی خوب با خواندن مقاله خانم جعفری در رابطه با سایت فوتو و انسداد اجتماعی به نظرم رسید چند نکته را یادآوری کنم
اول یادآور میگردم اینها برداشت شخصی خود من از این موضوعات بوده و اصلاً قصد دفاع یا کوبیدن هیچ طرف را ندارم
سایت فوتو که بقول خانم جعفری مدعی جامعه مجازی عکاسان است در وهله اول یک سایت خصوصی با مالکیت خصوصی است و بدیهی است میتواند تعهدی به ارائه سرویس به تمام عکاسان نداشته باشد و همچنین می تواند برای جذب عضو هرگونه قانون یا پیش شرطی را داشته باشد
اینکه وضع این قوانین بر چه پایه بوده را من یا هیچ کس دیگری جز خود کسی که این قوانین را وضع کرده نمیتواند روشن نماید ولی در کل این حق مالک و مدیر سایت است که هر تصمیمی که میخواهد در مورد سایت بگیرد
کارخانه بوگاتی سازنده اتوموبیل های ابر اسپرت و فوق لوکس در ایتالیا میباشد. جدا از قیمت فضایی محصولات این کارخانه برای فروش محصولات خود علاوه بر داشتن پول خرید خودرو یک پیش شرط دیگر هم داردو آن داشتن اصالت خانوادگی میباشد یعنی اگر از یک خانواده اصیل نباشید نمی توانید از این کمپانی خرید کنید. آیا وضع چنین قانونی از سوی کارخانه به معنی ایجاد انسداد از هر نوع یا توهین به گروهی از جامعه است؟ به نظر من الزاماً نه
این قانون صرفاً یک سیاست است در راستای سیاست کلی مجموعه و اصلاً هم قابل بحث نیست
در مورد سایت فوتو هم همین قانون قابل بحث است
اگر یک مجموعه خصوصی بخواهد شرایط خاصی را برای عضویت در یک سایت وضع نماید طبیعتاً جای اعتراض ندارد چون این حق قانونی آن مجموعه است که هر شرایط را برای عضو گیری وضع نماید
ولی از سوی دیگر بدیهی است چنین مجموعه ائی در قبال اعضای خود تعهداتی دارد
در قبال کسانی که در این جامعه مجازی مدت زیادی تلاش کرده اند و زحمت کشیده اند و این هم قابل قبول نیست که بدون دلیل و یا بدون در نظر گرفتن قوانین جاری در خود سایت برای آنها محدودیتی ایجاد کرد و یا آنها را از ادامه فعالیت منع کرد
این پذیرفته نیست که انتخاب سیاست غلط از سوی یک یا چند نفر مشخص باعث هدر رفتن زحمات خیلی دیگر گردد، در یک چنین فضایی ممکن است که بتوان برای ورود به آن هر گونه پیش شرطی را وضع کرد ولی برای کسی که وارد شده و جزو مجموعه گردیده روش و عملکرد سایت چیزی نیست که بتوان گفت بتو ربطی نداره
در فضای داخلی سایت در میان اعضا وقتی با تعداد زیادی عضو طرف میشویم دیگر سایت خودمه ناراحتی برو بیرون معنی ندارد، این خاصیت یک فضای عمومی است هرچند با مالکیت خصوصی
پس برای تمامی اعضا باید احترام قائل بود و فقط طبق قوانینی که از قبل در هنگام عضویت به تایید اعضا رسیده عملکرد و اگر قرار است تغییری در سیاست کلی اتفاق افتد باید به اطلاع اعضا رسیده و مورد تایید همه قرار بگیرد
در نهایت تمام این تصمیمات و این رفتارها از سوی مالک و مدیر سایت قابل بحث نیست و فقط سرنوشت سایت را رقم خواهد زد ولو به قیمت از دست رفتن زحمات خیلی ها
تمام این روشهای غلط مدیریتی بزرگترین ضربه را به کسانی که می خواهند یاد بدهند و کسانی که میخواهند یاد بگیرند زد
قطعاً عکاسان با تجربه ائی که در این سایت فعالیت میکرده و میکنند اگر با شکست این سایت مواجه شوند انگیزه بسیار کمتری نسبت به شروع مجدد فعالیتشان در جائی دیگر خواهند داشت و این ضربه ائی است جبران ناپذیر برای شخص من که میخواهم یاد بگیرم
در مورد قضیه بدست آوردن آی پی توسط سردبیر که گفته شد باز هم اگر بخواهیم از لحاظ فنی بررسی کنیم که البته من در این رشته همچین صاحب نظر نیستم ولی شاید نظرات کسی مانند آقای نیما معصومی در این رابطه فنی تر و علمی تر باشد، آی پی که کامپیوتر شما در هنگام استفاده از اینترنت دارد یک آی پی موقتی و داخلی است (منظور از داخل همان داخل مجموعه سرویس دهنده اینترنتی که شما هم از آن سرویس میگیرید) و تقریباً با وجود تجهیزات امنیتی موجود در محل سرویس دهنده های اینترنت عملاً دسترسی به آن مقدور نیست. ولی آی پی که از شما به هنگام ورود به یک سایت یا هرگونه فعالیت دیگر دیده میشود در اصل آی پی وَلید سرویس دهنده اینترنت شما میباشد و نه شما
این یعنی اینکه تنها چیزی که از این آی پی وَلید خواهید فهمید موارد زیر خواهد بود
اول کشوری که از آنجا سایت بازدید شده
دوم نام سرویس دهنده اینترنت بازدید کننده
وگرنه در حالت عادی نه آقای مهرگان و نه هیچ کسی دیگری نمیتواند تشخیص دهد که مثلاً کسی که در فلان ساعت از ایران با اینترنت پارس آنلاین به سایت فوتو آمده الزاماً خانم فرشته جعفری بوده برای مثال چون به تعداد یک بر روی تعداد کابران پارس آنلاین احتمال وجود دارد
حالا این همه سرویس دهنده اینترنتی و این همه کشور خودتان حساب کنید چه عددی بدست خواهد آمد
نکته بعدی اینکه برای کسی که بخواهد کاری را انجام دهد تعویض آی پی کار سختی و غیر ممکنی نیست
یعنی بجای اینکه یک بازدید کننده از ایران شناخته شود برای مثال یک بازدید کننده از آلمان شناخته شوید، در مورد کاری که براحتی قابل انجام است چرا باید یک نفر وقت بگذارد
این را هم بگم که این کار را خیلی از شما روزانه انجام میدهید بدون اینکه متوجه شوید، وقتی که از یک فیلتر شکن استفاده میکنید
من شخصاً یک آی پی ولید دارم که انحصاراً در اختیار خودم است طبیعی است اگر یک میلیون بار هم یک سایت بروم همان آی پی نشان داده خواهد شد و میتوان یقیناً گفت که من آرتین زمان به آن سایت رفته ام ولی بخاطر مسائل امنیتی از آن استفاده نمی کنم
ولی در حالت عادی من هم مانند سایر کاربرها توسط آی پی سرویس دهنده اینترنتی خودم شناخته خواهم شد
الان که یکبار نوشته هایم را از بالا تا پایین خواندم احساس کردم که شاید بوی جانب داری از طرفی را بدهد ولی نه اینطور نیست
من فقط معتقدم که اگر کسی را محکوم میکنیم باید هر دو طرف جریان را خوب دید
و اگر نقد میکنیم یک نقد علمی و درست کنیم نه چیزی در حد نق نق و حرف های بدون پشتوانه
۱ نظر:
خوب خیلی متشکرم از آرتین که مراقب من هستید. آرتین جان، پسر جان، بگذار اینطور بهت توضیح بدهم که کاملا متوجه بشی»
خوب من خیلی خوشحالم که خانم جعفری این مقاله را در سایتشان گذاشته اند. به چند دلیل:
1- ایشان از سیاستها و اهداف سایت خبر داشتند. شاید ایشان خبر داشتند که من چند بار به نیما مهربانی و ایرج مهرگان گفتم که اهداف سایت چی هستند و این اهداف به صورت مکتوب نوشته شد.
2- در مورد نحوه و طریقه عضو گیری، اگر نگاهی به اساسنامه سایت و یا راهنمای سایت بی اندازیم، با قول و قرار هایی که داشتیم، قرار بر این بود که هر کسی که می خواهد بتواند عضو شود و هیچ حرفی از اینکه 5 عکس بفرستید بعد می توانید عضو شوید نداشتیم.اینها همگی به فارسی نوشته شده اند و کافی هست که فقط نگاهی به آن بی اندازیم و دقیق بخوانیم.
3- شما درست می گویید شاید اینطور که فرشته خانوم در مورد IP نوشته اند درست نباشد ولی به این نکته درست اشاره کرده اند که سردبیر بسیار دقیق سایت و کسانی که در وارد سایت می شدند را می شناخت و در مورد کاربرانی که در خارج از ایران هستند تقریبا اینجا همگی آی پی های ولید دارند، و اگر من وارد سایت شوم دیگر معلو م هست که شماره آی پی من و اینکه از دانشگاه لندن وارد این سایت شده ام.
4- چرا من از سایت فوتو کنار نرفتم؟؟؟ من فکر می کردم با بابک در این مورد صحبت کردید اگرچه بابک وبعد از اینکه حذف شد من را همیشه تقبیح می کرد که چرا با ایرج ادامه می دهم و سوگل همسرم، هم بار ها به من گوشزد کرده بود که با ایرج ادامه نده. حالا واقعا چرا؟
5- اول از همه بنده به دلیل اینکه شدیدا پایبند مسائل اخلاقی هستم به هیچ عنوان اسرار و زندگی خصوصی کسی را فاش نمی کنم واگر مطلبی می نویسم به زندگی خصوصی کسی ربط ندارد و فقط برای هشدار است. در این 3-4 روز چند نفر برای من ایمیل فرستادم که من حتی روحم خبر نداشته که در پشت قضیه چه اتفاقاتی می افتد.
با تماسی که با آقای نیما معصومی داشتم، قرار شد به دلیل که من اطلاع عمیق تری دارم مقداری به حواشی به پردازم.
5- از روزی که سایت فوتو را دیدم، و با توجه با اینکه رشته و تخصص اصلی من حقوق اینترنت بود (که از دانشگاهای معتبر این تخصص را گرفته بودم فقط کافی هست که نگاهی به مقاله های من بی اندازید البته درست است فهم اکثر انها احتیاج به اندک و حداقل دانش حقوقی دارد.) دلم می خواست برای سایت عکاسی کاری انجام بدهم. در آن موقع سایت عکاسی نبود سایت عکس بلاگ بود که این سایت بعد از یکسال از حضور من بسته شد. من حتی برای سایت عکس بلاگ که آقای بنائی به عنوان اولین دارنده آن بودند اساسنامه ای تهیه کردم و آن را به ایشان دادم که در سایتشان قرار دادند.
6- بعد از اینکه سایت عکس بلاگ از بین رفت سایت فوتو که آن زمان نام دیگری داشت درست شد. ماجرا این بود که این سایت را نیما مهربانی برای گالری شخصی خودش و تعدادی از دوستانش درست کرده بود ولی به اصرار ایرج مهرگان این سایت دامین جدید پیدا کرد و به مردم معرفی شد.
7- همان موقع برای نیما ایمیل زدم و راجع به مسوولیتی که برایش ایجاد می شد توضیح دادم و نسخه ای ابتدایی از اساسنامه را برایش فرستادم، ایشان هم قبول کرد و آن را در ساتش قرار داد.
8- آن زمان (2004) من در دانشگاه اسکس بودم و با نیما مهربانی و بابک و نیما معصومی شبها صحبت می کردیم واین آشنایی بیشتر سبب شد که نیما از من و بابک بخواهد که در رد و تایید عکسها کمکش کنیم. این رد و تایید عکسها در آن زمان فقط بدین منظور بود که کسی مخالف قوانین ایران عکسی نفرستد و تعداد زیادی ما در روز عکس قبول می کردیم و هر عکسی که قرار بود رد شود به عکاس آن با ایمیلی اطلاع می دادیم.
9- این زمان گذشت و کم کم به نیما می گفتیم که باید سایت را برنامه اش را عوض کنی و اشکالاتش را به او می گفتیم. ایشان آن ها را یادداشت می کرد و ما در امید این بودیم که سایت بهتر می شود. اتفاقا من در جلسه ای که در رستورانی در شهرک غرب بود که اولین و آخرین جلسه ای بود که در آن شرکت کردم که آقایان آرش حمیدی، احسان جمالی، امیر صادقی، حسامیان و به مدت 30 دقیقه هم ایرج مهرگان حضور داشت ولی به دلایلی جلسه را ترک کرد. همگی اشکالات سایت را به نیما مهربانی گفتیم و ایشان یاد داشت کرد و قرار بر این شد که سایت به روز شود.
10- بعد از مدتی عده ای با توجه با قولهای نیما که وعده می داد و خلف وعده می کرد، نارحت شدند از جمله بابک و به او می تاختند. دیگر در این زمان نه من عکس تایید می کردم نه بابک و کسی کمک نیما نبود. نیما افسار امور را با ایرج مهرگان داد.
11- از اواسط سال 2005 نیما تمام افسار را به ایرج داد و یک روز اتفاقا من حتی کنترل پنل سایت را چک کردم و دیدم که که دسترسی من قطع شده. برایم مهم نبود با اینکه یک سال کمک سایت کرده بودم.
12- ایرج همان زمان سردبیر سایت شد و چند تا قانون گذاشت: 1- عکسهای بی کیفیت حذف می شوند و پذیرفته نمی شوند. 2- با چند نفر درگیر شد از جمله آقای احسان جمالی که مدتها از سایت خداحافظی کردند،
من همان موقع به سایتی که احسان عکس می گذاشت رفتم و برایش کانت می گذاشتم، و عجیب برایش احترام قائل بودم ولی نکته ای که خان جعفری اشاره کردند واقعا درست بود، اگر این سر دبیر از کسی خوشش نمی آمد او را خذف می کرد. که بعدها افشین معماریان به این دام افتاد. اگر کتاب شازده کوچولو را خواند باشید حتما به سراغ آن پادشاه و کسی که دوست داشت از او تعریف شود بروید!!
13- بعد از این دوران من ایمیل های بیشماری می گرفتم و همه به می تاختند چون فکر می کردند من سردبیر و مسول سایت هستم در حالی که اینطور نبود و ایمیلی دریافت کردم واقعا من را تکان داد، فردی گفته بود به دلیل اینکه تنها من پول ندارم و تنها من نمی توانم دوربین بهتری بخرم دیگر نمی توانم در سایت ادامه دهم. بابک و ایرج خوب یادشان هست. من مدتی با ایرج کار کردم و بعد که دیدم هر کاری که دلش می خواهد می کند، گفتم بیا یک اساسنامه بهتر درست کنیم و بر اساس آن رفتار کنیم. این گفته من همزمان با نمایشگاه سایت فوتو بود.
14- اساسنامه دقیق تری نوشتم و انتظار داشتم که بر اساس آن رفتار شود، در آن زمان دو تا مشکل وجود داشت: 1- نیما دخالت نمی کرد ولی برای اینکه خودی نشان دهد می آمد و حرفهای بی مورد می نوشت، این داستان ایرج را ناراحت می کرد، و دیگر بحث هزینه ها بود. در این زمان نیما بسیار زود رنج شده بود و برای نشان دادن خودش به عنوان مثال بابک را حذف کرد.
15- مدتی سایت بر اساس اساسنامه اداره شد، ولی دیگر هیچ گاه عملی نشد. و دلیل آن را ایرج کمبود امکانات سایت می گفت، مثلا اول در اساسنامه نوشته بودم که به کاربر دلیل رد آن را می گوییم و لی بعد این انجام نشد. من موافق بودم و بهش توصیه کردم که سایت را خودمان ارتقاع بدیم یا اصلا اگر نیما موافق نبود سایت دیگری درست کنیم، یک طرح درست کردیم که مدتهای زیادی برای آن وقت صرف کردیم. همان زمان بود که نیما سایت را به مبلغی پیشنهاد داد که ما بخریم ولی بعد از اینکه بررسی کردیم دیدیم سایت فوتو فقط ارزش دامین دارد و برنامه آن باید از ابتدا نوشته شود. در هر حال بر سر برنامه جدید مدتها با آرش حمیدی بر سر آن صحبت کردیم و آرش قرار شد که تیمی تهیه کند، ولی به دلیل توهینهایی که به ارش شد، آرش دیگر حاظر به همکاری نشد. به من هم دلایلی گفته شد.... بعد به سراغ آقای امیر جعفری رفتیم، حتی مبلغی هم پرداخت شد و من بار امیر حتی رو در رو صحبت کردم، بعد از مدتی امیر هم حاظر به همکاری نشد، و من دقیقا یادم هست روزی که با او تلفن صحبت می کردم می گفت این رفیقت چرا اینقدر توهین می کند که من ایمیلی به این رفیقم زدم گفتم چرا با مردم اینطوری حرف میزنی، بگذار من از این به بعد حرف بزنم.
16- قرار داد نوشته شده ای که بین من و ایرج و امیر جعفری بود فسخ شد که آن را هنوز هم دارم و امیر جعفری که واقعا آدم خوبی هست با اینکه کلی روی برنامه سایت کار کرده بود آمد مبلغ قرارداد را پس داد.
17- از ان تاریخ من با ایرج صحبت نکردم تا اینکه او به من گفت بیا تیمی درست کنیم متشکل از نیما مهربانی، خودم و ایرج مهرگان. من گفتم از این تاریخ به بعد من در غالب قرار داد کار می کنم، و همگی باید پایبند به این قرار داد باشیم، در آن قرار داد تمام وظایف مشخص شد و قرار شد با برنامه هایی که من تنظیم می کنم، سایت در آمد زایی کند و از محل آن درامد سایت را به روز کنیم. نیما مهربانی به دفتر آمد و 4 نسخه از قرار داد را امضا کرد، من 3 نسخه آن را برای ایرج فرستادم چون فکر آینده بودم.
18- قرار شد من که با انگلیس بر می گردم، این طرح را عملی کنیم. که دو سه هفته اول گرفتار کار ها بودم و از طرفی آمده بودم زیر نظر یک استاد سختگیر که روزی 10 ساعت از آدم کار می کشید از طرف دیگر 2کنفرانس دعوت شدم که باید برای یکی از آنها مقاله می فرستادم. وقتی برایم نمانده بود.
نیما دست بعد از 2 هفته از وارد شدن من به انگلستان نامه ای برایم فرستاد که دیگر احتیاج به همکاری تو نداریم. این بار هم گفتم باشه!!! و به ایرج گفتم این بچه باید بزرگتر شود تا معنی قرار داد را بفهمد در ضمن هنوز من را اشتباه گرفته است، فکر می کند که با یه بی سواد بی کار طرف هست.
نزدیک به 3 ماه دیگر با ایرج صحبت نکردم و فقط شاید با 2 یا 3 تا مکالمه بین ما چیزی نبود. تا اینکه گفت نیما گفته می خواهد سایت را به قیمت 600 تومان بخرد؟ هستی؟؟؟؟
19- با بابک صحبت کردم گفت اینکار رانکن، گفتم نه من دو سال زحمت کشیدم و تمام مشکلات هم به خاطر مسائل مالی سایت بود، اگر اینها را ما بر طرف کنیم دیگر همه می توانند بیایند و عضو شوند و همه می توانند هر عکسی حتی عکسهای خصوصی خودشان را بفرستند.
من با این فکر رفتم جلو. قرار شده بود که با هیچ یک از کاربرها هم صحبتی نداشته باشیم و به قول معروف (چت نکنیم) ولی مثل اینکه تنها من بودم رابطه خودم را قطع کرده بودوم و چون با ایرج و نیما قرار گذاشته بودم در مسائل سایت دخالت نکنم تنها به برنامه های اقتصادی و حقوقی سایت برسم بنا بر این حتی تو گالری سایت نمی رفتم و خبر دار نشدم که بعضی دوباره با ایرج درگیر شدند.
20- ایرج چند نفر را حذف کرد که من همیشه به او اعتراض می کردم، خانم افرا پورداد، اقای افشین معماریان و ......................
21- توجه داشته باشید که بعد از اینکه با سایت برگشتم قرار بود ایرج با کسی صحبت نکند و من قرار بود که با کسانی که حذف شده بودند صحبت کنم و آنها را برگردانم. نمونه اش آقای سپهر صمدیان بود یا آقای رضا نظام دوست که دوباره دعوت شدند. من دوست داشتم همه کسانی که حذف شدند بر گردند و دوباره همان جو دوستانه بر قرار شود. سایتی داشته باشیم که زبانزد شود و همگی عکاسی یاد بگیریم.
22- امید وارم با اطلاعاتی که گرفتی که فکر می کنم کافی هست اول جواب آن نوشته ات را گرفته باشید و بهتر قضاوت کنید
احتمال اینکه من را خطاب کردی در لانه موش هستم، فکر می کنم نفهمیدی چی نوشتی، و همانطور که صحبت می کنی، می نویسی.
شاید این از سیستمی باشد که مهندسش دو کلمه نمی تواند بنویسد و تا دهن یا نوشتن را آغاز می کند با یک شخص تحصیل نکرده تمایزی ندارد. بهتر است کمی فکر کنیم.
من این نوشتار را در آینده روی وب سایتم می گذارم تا همه متوجه بشوند.
متاسفانه عادت داریم که زود قضاوت کنیم.
موفق باشید.
ارسال یک نظر