یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۷


هی میخوام قر قر نکنم نمیشه که مملکت دیگه گه از در و دیوراش داره میباره
دوستان جهت اطلاع به خدمتتون بگم غیر بقیه بدبختیهایی که هر روز باهاش سرو کله میزنیم قحطی هم بزودی اضافه میشه 
میگی نه نیگاه کن
بابا گرما داریم خفه میشیم 
هنوز به وسط بهار هم نرسیدیم دریغ از یک چیکه بارون 
شمال ملت بی آب شدن رودخونه وسط شمال خشک شده فکر کنید بدبختی تا کجا اونم الان 
آب نیست برنج بکارن سهمیه بندی کردن آب را برای برنج کاری
یعنی تابستون برنج آنقدر گرون بشه که ملت برنج گیرشون نیاد 
شمال بی آبی وای به حال جاهای دیگه
ولش کن بابا 

راستی اون کارگره بود که ماه دوم استخدامش سراغ سنوات و حق اولاد توله سومیش میگشت
رفته شکایت کرده اداره کار
نامه آوردن دم در فکر کنی چی نوشته موضوع شکایت رو؟
اینا ماهی ۲۳۰۰ تومان به من کم دادن (کلا ۴ ماه کار کرده بود اینجا)
اینا گفته بودن اینجا کار کنی یک زمین هم بهت میدیم

فکر کن چه حالی میشی وقتی اتهامت اینا که گفتم باشه
هیچی اگر بخاطر اتهامات بالا رفتم زندان دیگه منو ندیدید حلالم کنید 
رفتم اداره کار رئیسش هم من رو خوب میشناسه بالاخره تو این منطقه کار میکنم ۲ تا واحد تولید زیر دست دارم میگم اینا چیه نوشتید دادید دست این 
میگه ما نمی تونیم قبلش بگیم چرت نگو 
ولی حالا بزار روز جلسه بیاد اون روی اداره کار رو هم ببینه که فکر نکن میگن هرکی بره از دست کارفرما شکایت کنه یک چیزی میتونه بکنه از طرف
به کل خانوادش هم پیغام دادم بعد این جلسه کاری به سره کل عشیرتون در بیارم که همه فرار کنید برگردید تو همون ده پشت کوه

نمیفهمم اون خراب شده که اینا ازش اومدن کجاست که سبزی خوردن هم نه هست نه میکارن
باور نمیکنید اگه بگم تربچه نقلی اینا ندیده بودن 
اصلا یک چیزهای رو ندیده بودن که باورکردنش غیر ممکنه
خوب آدم اینجور پشت کوهی باشه خیلی هم زود تحت تاثیر محیط جدید اطرافش قرار میگیره فکر کن پسر این آدم ۱۲ یا ۱۳ ساله روزی که اومده بود بو پهن میداد آخری ها زنجیر گردنش بود دست بند چرم گل میخ نشان و شلوار لی از کون آویزون و ....
اونم بعد از ۴ ماه فکر کن ۴ سال بعد چه جونوری میشه این 
حالا چند درصد این قیافه های بقول خودشون فشن مطمئن هستید ۴ ماه پیش پشت کوه نبودن؟


هیچ نظری موجود نیست: